گذر حق

آخرین مطالب


معاونت سایبری قرارگاه عملیات فرهنگی کربلا برگزار می کند:

مسابقه وبلاگ نویسی صاحب الامر با محوریت مهدویت

 

به گزارش گروه خبری " محفل ها " پایگاه اطلاع رسانی هیئت دانش آموزی صاحب الامر (عج) ، آیین‌نامه‌ی اجرایی مسابقه وبلاگ نویسی"صاحب الامر" به شرح ذیل اعلام می گردد .

 

زمان ثبت‌نام:

کلیه‌ی علاقمندان به شرکت در مسابقه می‌توانند تا ساعت 24 مورخ ۶ شهریور 93 برای ثبت نام در مسابقه اقدام نمایند.

روش ثبت نام:


علاقمندان به شرکت در مسابقه می‌توانند با مراجعه به پایگاه اینترنتی صاحب نت به آدرس اینترنتی WWW.SAHEBNET.IR  و در قسمت تماس با ما یا قسمت نظرات ، نام و نام خانوادگی+آدرس وبلاگ  را ارسال نمایند.

همچنین میتوانید موارد خواسته شده را به آدرس ایمیل  karbalacyber@gmail.com ارسال فرمایید.

روش داوری:


داوری این مسابقه در دو مرحله انتخاب آثار و داوری نهایی انجام می‌شود.
در مرحله‌ی اول، هیئت انتخاب آثار هم زمان با شروع مسابقه و به تدریج با رسیدن آثار از شرکت‌کنندگان، به بررسی و انتخاب آثاری که دارای حد نصاب‌های مرحله‌ی داوری باشند اقدام می‌کند و پس از پایان مهلت مسابقه، آثار برگزیده‌ی هیأت انتخاب آثار به هیأت داوران تحویل داده می‌شود تا در هر بخش، به صورت مجزا مورد داوری کارشناسان قرار گیرد.
در مرحله نهایی داوری بر اساس امتیازهای هیأت داوران، اثر به مرحله نهایی داوری راه پیدا کرده و آثار منتخب اعلام میشود.

موضوعات:


آثار لازم است در یکی از موضوعات ذیل برای دبیرخانه ارسال شوند :

* زمینه سازی ظهور
* روحیه جهادی
* مهدویت
* جایگاه قرآن در انقلاب جهانی امام مهدی(عج)
* نشانه های ظهور
* آخرالزمان 




مهمترین معیارهای داوری :

* ارتباط موضوعی محتوای ارائه شده با موضوع مسابقه
* ذکر منبع برای هر مطلب

* محدودیتی در تعداد وبلاگ ها برای هر فرد وجود ندارد
* درج حداقل 2 مطلب درباره موضوع فوق الزامیست
* بکار گیری شیوه های نوین اطلاع رسانی اعم از فید و اسکریپ های مورد نیاز
* بروز رسانی مستمر و منظم
* معرفی لینک های مرتبط با موضوع وبلاگ
* تعامل با دیگران
* استفاده از المان های گرافیکی و تصاویر مناسب برای هر مطلب
* استفاده از اسکریپتها مفید (استفاده بی رویه یا نابجا از اسکریپتها ممکن است امتیاز منفی داشته باشد).
* نظرات وبلاگ
* استفاده از قالب مناسب و گرافیک مرتبط (رنگ، فونت، اندازه، طرح و ...)
* طبقه بندی و موضوع بندی مناسب مطالب
* میزان بازدیدکنندگان
* وضعیت وبلاگ در موتورهای جستجو
* سرعت بارگذاری وبلاگ
* نوآوری و خلاقیت در بخش های مختلف
* انتخاب عنوان و توضیح مناسب برای وبلاگ و مطالب آن
* معرفی وبلاگ به صورت مختصر و مفید
* معرفی مسابقه وبلاگ نویسی (در پست جداگانه ای به معرفی مسابقه وبلاگ نویسی بپردازید و لینک مسابقه را در بخش پیوندها قرار دهید.)
* وبلاگ باید در زمان مسابقه راه اندازی و یا حداکثر 3 ماه از زمان راه اندازی وبلاگ نگذشته باشد.
* وبلاگ ها هم بصورت گروهی و هم انفرادی قابل ارائه و مدیریت هستند.
نکته: امتیازدهی هیئت داوران بر اساس نحوه نمایش وبلاگ در مرورگر اینترنت اکسپلورر و گوگل کروم و فایرفاکس میباشد، پس حتما نحوه نمایش وبلاگ خود را در این مرورگر بررسی کنید تا بهم ریختگی نداشته باشد.

جوایز:


- 3 وبلاگ برتر مسابقه به صورت رایگان تبدیل به سایت خواهد شد و جوایز نفیسی به 3 نفر اول مسابقه اهدا میگردد
- لازم بذکر است به کلیه شرکت کنندگان در مسابقه که آثار آنها مورد تائید می باشد لوحی به رسم یادبود اهدا خواهد شد
- در صورت بالا بودن تعداد شرکت کننده ها جوایز نیز اضافه خواهد شد.


زمان اعلام نتایج و تقدیر از برگزیدگان:


16 شهریور 93 همزمان با سالروز میلاد با سعادت امام رضا(ع)

همه مان فدای امام خامنه ای
۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۳۳
مجید احسنی

هوالحق

حواسمان باشد که "امام داریم"...

متنم را با یک مثال تاریخی آغاز می کنم.

"صعصعة بن صوحان" یکی از اصحاب نزدیک رسول الله(ص) بود که از همان ابتدا ((بیست و سوم ذی الحجة سال 35 هجری)) که مردم دست بیعت به امیر المومنین(ع) دادند در کنار ایشان بودند و ایمان خود را به مقام ولایت استوار کردند. صعصعة امام را با آگاهی و عقیده خود شناخت و به همین دلیل عشق به اهل بیت(ع) در خاندان او ریشه دوانید. او از معدود یاران حضرت علی(ع) بود که در  تشییع آن مولا حضور داشت.

امام صادق(ع) درباره امام شناسی صعصعة می فرمایند: ((ما کان مع امیرالمومنین(ع) من یعرف حقه الا صعصعة و اصحابه))

کسی که به راستی، حق امیر مومنان(ع) را بشناسد، تنها صعصعة و یارانش بودند...

صعصعة در روز بیعت با جملاتی زیبا خطاب به امیر مومنان(ع) گفت: ((یا امیرالمومنین، لقد زینت الخلافة و ما زانتک، و رفعتها و ما رفعتک، و لهی الیک احوج منک الیها؛ ای امیر مومنان(ع)، به طور قطع خلافت تو را زینت نداد، بلکه تو به خلافت زینت دادی و خلافت بر شان و مقام تو نیفزود، بلکه تو مقام خلافت را بالا بردی، و همانا خلافت به وجود تو نیازمندتر است از حاجت شما به آن.))

دو ویژگی بارز در صعصعة وجود داشت:

اول آن که صعصعة در اعتقاد به ولایت و مسیر حضرت اعتقادی راسخ داشت که در یکی از سخنان خود خطاب به خوارج که برای هدایت آنان و جلوگیری از جنگ، از طرف امیر مومنان(ع) فرستاده شده بود هنگامی که آنان به مخالفت حضرت پرداختند درباره امیرالمومنین(ع) میفرماید: ((عن القمر الباهر؟ و السراج الزاهر؟ و صراط الله المستقیم؟ از ماه درخشان و چراغ روشن و راه مستقیم خداوند روی می گردانید؟!))

دوم آن که صعصعة خطیب توانایی بود و بارها از طرف امام علی(ع) برای مباحثه و هدایت مردم  فرستاده شده بود و در فتنه های مختلف به یاری امام(ع) می آمد و از همه اینها بالاتر حضرت علی(ع) درباره او می فرمایند: (( هذا الخطیب الشحشح؛ این خطبه خوان ماهر و زیرک است.))

اینها همه حکایت از عمق امام شناسی صعصعة دارد و نشان می دهد که "امام شناس" هم که می خواهی باشی و پا در رکاب ولایت کنی باید چون کوه استوار باشی و چون صعصعة توانا، امام شناس بودن و عاشق امام بودن فقط با زبان و قول نمی شود باید خودت را خرج کنی و توانا شوی، آدم ضعیف و بی خاصیت زمینه ساز ظهور نمی شود باید هزینه بدهی؛ حتی اگر شده مثل صعصعة تبعید شوی، می شود چون صعصعة توانست...

اگر صعصعة شدی قلب امام هم برای تو می تپد و تو را تکریم میکند؛ که امام علی(ع) درباره صعصعة می فرماید: ((والله ما کنت الا خفیف الموونة، کثیر المعونة؛ به خدا قسم تو مردی سبک بار و کم هزینه، اما پر ارزش بودی.))

خدا کند که آن وقتی که مهدی (عج) ظهور کرد و درباره قومش لب به سخن گشود، نگوید: ((سنگین و هزینه بر بودی...))

"کلام آخر"

اگر صعصعة شدی در تشییع پنهانی امامت هم حاضر می شوی و چون صعصعة خاک قبر امامت را بر سر می ریزی و می گویی: بابی انت و امی یا امیر(ع)...

صعصعة "گذر حق" را پیمود و رسالت خود را برای امامش انجام داد، پس حواسمان باشد "امام داریم" و وقتی امام داریم بر گردنمان حقی است و باید ادای دین کنیم، اگر می خواهیم که سبک بار و کم هزینه برای اماممان باشیم، همچون "صعصعة"...

یاحق...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۳ ، ۲۳:۰۹
مجید احسنی

هوالحق

امشب حرف دلم حدیث تکراری " افضل الاعمال انتــــظار الفـــــرج"است...

انتظار را نمی توان سکوت معنا کرد و یا نمی نوان نشستن، محض رسیدن یار توصیف کرد و یا نمی توان راحت طلب را منتظر نامید...

باید سنگین ترین بار بر روی دوش شیعه را انتظار دانست و این را باور داشت؛ انتظار به معنای واقعی کلمه...

انتظار یعنی حرکت بدون توقف، یعنی شرح صدر، یعنی استقامت، یعنی صبر، یعنی بصیرت، یعنی ایمان، یعنی عبادت، یعنی.... انتظار یعنی "فاذا فرغت فانصب"...

شیعه باید برای تمام اتفاقات جاری در عالم مظهر "آماده باش" باشد؛ باید هراتفاق را احتمال ظهور داد... ترس از ظهور نیست؛ ترس از حال و احوال ما پس از ظهور است، ترس از عمل ما در عرصه بعد از ظهور است که کوفه سراپا مشاق دیدار امام(ع) بود... ترس از خناس های بعد از ظهور است، ترس از کوفی شدن است...

وقتی می توانیم خود را منتظر بنامیم که برای نشانه های ظهور سر از پا نشناسیم و بی وقفه حرکت کنیم تا از وقفه افتاده در ظهور پیشی بگیریم...

رمضان را فرصت در اختیار خود ببینیم برای لگدمال کردن نفس... برای منتظر شدن....

گذری حق است که با ازدحام منتظر ظهور را نزدیک کند...

یاحق...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۳ ، ۰۰:۲۵
مجید احسنی

هو الحق...

خواستیم ولی نشد...

از خواستن شروع می شود؛ شاید همه افعال از "خواست" آدمی زاییده شود و سرانجام آن به "شدن" یا "نشدن" بیانجامد...

از همان اول کار؛ شروع زندگی را می گویم، خواست هایمان آغاز شد...

شاید آغوش "مادر" اولین خواستن آدم باشد، خواستنی که خدا در تو نهاد تا آن زمانی که خواستن را بفهمی، مادر برایت میخواهد تا بهترین ها نصیبت شود... حال تو خواستن را فهمیدی؛ برای خواسته خود تمامی افعال را بکار بردی؛ فکرکردی، نوشتی، خواندی، سعی کردی، استقامت کردی برای فعل خواستن... به اندازه تلاشت به خواسته ات رسیدی و آن را به شدن تبدیل کردی و هر چه کوتاهی کردی به نشدن هایت افزودی...

ما همه آن چه خواستیم نشدیم...

خواستیم آدم شویم تا تربیت کنیم؛ اما فقط تربیت کردن را خواستیم و به شدن های قبلش فکر نکردیم و خیلی از نشدن هایمان را به شد تبدیل نکردیم...

خواستیم قرآنی شویم تا به عالی ترین "شدن" برسیم اما خواستنمان بر شدنمان غلبه کرد؛ بهتر بگویم: ما فقط خواستیم، البته کمی هم شدیم؛ اما فقط کمی و این کم ما برای آن هدف خیلی کم است...

خواستن گاهی توانستن است و گاهی عین نتوانستن است وقتی که ما فقط بخواهیم...   

حق خواستنی ملزم به شدن است و اگر به غیر از آن باشد، عین باطل است...

یاحق...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۰۹
مجید احسنی

هوالحق...

السلام علیک یا امام الرئوف(ع)...

از همان لحظه ای که برای زیارتش انتخاب میشوی انگار که صفاتش در تو متجلی می شود...

لَقَدْ جَآءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ.(آیه 128 سوره توبه)

ببین خدا چه زیبا تو را تربیت می کند، واسطه تربیت را برای تو زیارت قرار داده... گاهی دقیق تر میشوم که به زیارت کدام معصوم رفته ام؟ آن معصوم چه صفاتی را دارد؟ می فهمم که در آن برحه زمانی آن ویژگی که معصوم دارد در من می لنگد یا اصلا در من دیده نمیشود.

ایام 27 رجب نایب الزیاره همتان در حرم علی ابن موسی الرضا(ع) بودم؛ از همان لحظه ای که تصمیم به رفتن گرفتم یک صفت آقا برایم بیشتر جلوه می کرد، یا رئوف...ما حقیر و تو عطوف اهل بیت...ما فقیر و تو رؤف اهل بیت...

چند وقتی میشد که دلم هوایی حرمش شده بود، در سر داشتم که به زیارتش بروم؛ من از ته دل خواستم رئوف مهربانی کرد و برایم زیارت نوشت... روز حرکت محمد گفت بلیط قطارمان کنسل شده و همه مان نگران بودیم که چه میشود و چه نمیشود، که به چند ساعت نرسید که در این مناسبت بعثت و شلوغی مشهد، بلیط اتوبوس برایمان جورشد و رفتنی شدیم... چون ما خواستیم و رئوف  مهربانی کرد... مشهد که رسیدیم جایی برای اسکان نداشتیم، رفتیم دنبال اسکان تا نماز ظهر نشد که نشد، گفتیم میریم حرم آقا رئوفه؛ فهمیدیم اصلا باید اول میرفتیم حرم عرض ارادت میکردیم آقا خودش برامون جور میکرد، ما ازش جا خواستیم رئوف مهربانی کرد و جایمان داد... شهادت امام کاظم(ع) نتونستم برم روضه تو حرم پسرش روزیم شد... چون از دلم باخبر بود و روزیم کرد...

اینایی که گفتم شاید به چشم ما که خیلی حواسمان نیست و خیلی شاکر نیستیم نیاد... عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ... اما ببین چقدر رئوفه، آقا دید ما اذیت میشیم نه از سر اسکان و بلیط و... بلکه از سر گناه و غفلتمون که در عین جمع داشتن هم احساس تنهایی میکنیم... ما رو دعوت کرد تا یه تلنگری بزنه؛ شاید این چند وقت حرف از عهد تو جمعمون زیاد شده و باید هم بشه... آقا دید داریم سر عهد اذیت میشیم با دعوتش، با مهربونیش، با رئوف بودنش متعهد بودن رو به ما نشون داد... حتما برای همه  پیش اومده؛ زیارت هم که میری ممکنه یه سری گناه ازت سر بزنه مثل گناه های مربوط به زبان... اما هربار هم که میری حرم میبینی مهربانی اش بیشتر شده؛ انقدر خجلی که هیچی دیگه ازش نمیخوای و همین که راهت داده خدا رو شکر میکنی...

خلاصه تو این سفر فهمیدم خدا برای تربیت ما یه زیارت امام رضا(ع) داد و از این راه مهربانی رو به ما نشان داد و در واقع یه فرصت داد تا مهربانی رو یاد بگیریم؛ چون عموما آدم های مهربانی نیستیم، امام رضا(ع) اینجوری حال میده اما تو زندگی روزمرمون اشتباه های کوچیک رفیقامون رو هم نمیتونیم تحمل کنیم و چون نمیتونیم باز گناه میکنیم... چون اخلاق اصلا برامون مهم نیست...  بخاطر همین امام رضا همیشه رو عهدش هست و رئوف میمونه و اما ما...!

حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ... ببین چقدر برای تربیت ما حریص، ولی ما واسه تربیت خودمون هم حریص نیستیم؛ چه برسه برای تربیت دیگران!

فهمیدم؛ این که تو با امام رضا(ع) قرار میزاری "شما ما رو بطلب ما دیگه گناه نمیکنیم" آقا دعوت میکنه و تو گناه هم که میکنی دست خالی رها نمیکته، پس این یعنی پایبندی به عهد، امام رضا(ع) رو عهدش موند... ببین خدا چه مربی رو برای تربیت ما انتخاب کرده؛ حاشا به ما اگر باز هم عهدشکن بشیم...

خدا برای این که ما رو متعهد تربیت کنه با سیستم زیارت ما رو کشوند تو گذر حق؛ تا تو این گذر به ما نشون بده باید مثل امام، رئوف باشی و همان طور که امام در برابرت متعهد است، تو هم بر عهدت پایبند باشی، تا جلوه گر امام باشی...

یاحق...

۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۴۷
مجید احسنی

هو الحق...

گذری بر دل خویش کردم، آرام نیافتم مگر با ذکر نام زیبای حق...

و این گذر است که آدمیان را هدایت می کند و گمراه... و خواه آدمی مسیر گذرش را بر دست حق تعالی می سپارد و سبیل الله را می پیماید و عاقبتی خیر انتظارش را می کشد... و خواه پا بر گذری باطل می نهد و اسیر زیبای ظاهر می شود...

که البته سبیل الله، صعب العبور است و "گاو نر می خواهد و مرد کهن"؛ گذر حق اسیر نفس نمی طلبد، عهدی است که عهدشکن را در آن جایی نیست...دعوت حق است که لبیکش زبان حیدر(ع) است...

اهل هر گذری شرطی دارد و شرط حق صبر جمیل است... و تواصوا بالحق و تواصو بالصبر... آری حق بودن صبر می خواهد و صبر بر حق بودن بسی مشکل؛ و ما آمده ایم بایستیم و صبر پیشه کنیم که انقلابی کارش صبر است و نه مصلحت بر انجام تکلیف؛ بلکه صبر بر سختی تکلیف...

ما انقلابی می شویم تا گذرمان حق باشد؛ گذری که ولایت علی(ع) دارد، گذری که غربت حسن(ع) دارد، گذری که قیام حسین(ع) دارد، گذری که طلب شهادت دارد، گذری که لقاءالله دارد و گذری که رضای حق دارد...

و ما امروز باید گذرمان را انتخاب کنیم؛ گذری که سربازی ولایت امام خامنه ایست و یا گذری که هر چه به غیر از این باشد ره به باطل دارد...

یاحق.

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۵۹
مجید احسنی