ما فقط خواستیم
هو الحق...
خواستیم ولی نشد...
از خواستن شروع می شود؛ شاید همه افعال از "خواست" آدمی زاییده شود و سرانجام آن به "شدن" یا "نشدن" بیانجامد...
از همان اول کار؛ شروع زندگی را می گویم، خواست هایمان آغاز شد...
شاید آغوش "مادر" اولین خواستن آدم باشد، خواستنی که خدا در تو نهاد تا آن زمانی که خواستن را بفهمی، مادر برایت میخواهد تا بهترین ها نصیبت شود... حال تو خواستن را فهمیدی؛ برای خواسته خود تمامی افعال را بکار بردی؛ فکرکردی، نوشتی، خواندی، سعی کردی، استقامت کردی برای فعل خواستن... به اندازه تلاشت به خواسته ات رسیدی و آن را به شدن تبدیل کردی و هر چه کوتاهی کردی به نشدن هایت افزودی...
ما همه آن چه خواستیم نشدیم...
خواستیم آدم شویم تا تربیت کنیم؛ اما فقط تربیت کردن را خواستیم و به شدن های قبلش فکر نکردیم و خیلی از نشدن هایمان را به شد تبدیل نکردیم...
خواستیم قرآنی شویم تا به عالی ترین "شدن" برسیم اما خواستنمان بر شدنمان غلبه کرد؛ بهتر بگویم: ما فقط خواستیم، البته کمی هم شدیم؛ اما فقط کمی و این کم ما برای آن هدف خیلی کم است...
خواستن گاهی توانستن است و گاهی عین نتوانستن است وقتی که ما فقط بخواهیم...
حق خواستنی ملزم به شدن است و اگر به غیر از آن باشد، عین باطل است...
یاحق...
سلام
در مورد ظهور امام زمان هم صدق میکنه !
ما فقط خواستیم
یاحق